حسین حسین ، تا این لحظه: 14 سال و 9 ماه و 18 روز سن داره

*شازده حسین*

حسین و آدامس خرسی

سلام به روی ماهت امروز اومدی خونمون...بهت یه دونه آدامس خرسی دادم و برچسبشو زدم روی دستت...کلی ذوقشو کردی و گفتی روی دست دیگتم بزنم.... اینم عکساش ...
14 فروردين 1392

عید 92 شازده حسین

سلام به روی ماه همگیییییییییییییییییییی    حسین جون ببخشید که نتونستم تو این مدت بیام و به وبلاگت سر بزنم باور کن وبلاگ خودمم همینجوری تعطیل بوده این مدت تا اینکه بالاخره چند روز پیش تعطیلش کردم اما میدونی که وب تورو نمیشه تعطیل کرد... برم سراغ عید حسین جون که با خرید جوجوهاش آغاز شد... البته این عکس مربوط به 10-11 روز پیشه....الان جوجوها بزرگتر شدن و اما خود آقا حسین که کچل شده... فعلا که همین عکسا رو از عیدت دارم دیگه اینکه جونم واست بگه که یه روز اومدی خونمون و منو کلی زدی البته واسه بازی تازه آخراش دیگه جدی جدی می زدی بعدشم بهم گفتی:تلفت ماخا بَتُشِمِت:کلفت می خوام بکشمت! خوب دیگه بگذریم...
8 فروردين 1392

سفر کیش حسین....

  سلام حسین عزیزممممممم من الان حالم خیلی خوبه چون فعلا حسین خونم بالا رفته شما شازده حسین خوشگل ما تا دیروز کیش بودی.... دیروز ساعت 2 با مامان و عمه به روایت خودت با هلیکوپتر برگشتین تهران(به هواپیما میگی هلیکوپتر) 3 شب و چهار روز کیش بودین و منم میومدم پیشتون هتل می موندم....یکی دو بارم با خودم اوردمت خوابگاه پیش دوستام که شما نهایت خجالتو از خودت بروز می دادی....این چند روز به من خیلی خوش گذشت....فک می کنم به تو هم خوش گذشته باشه چون حسابی شیطونی کردی و جاهای جدید رفتی... از جمله اینکه سوار کشتی شدی این عکس رو هم خودم خیلی دوست دارم:نیم رخ خودت و عمه توی غروب آفتاب بعد از کشتی آکواریوم رفتی شهر بازی ...
8 فروردين 1392
1